ایجاد شور و نشاط بواسطه ورزش همگانی در سطح عمومی جامعه یکی از گزینه های منطقی در این مقطع محسوب می شود. نسل جوان برای حفظ سلامت و بکارگیری شور و نشاط جوانی خود در اموری مفید و بدور از انحرافات مختلف نیازمند دسترسی به امکانات اولیه ورزشی شامل میادین عمومی و باشگاه های سالم و قابل دسترس است. در این رابطه واضح است که متولیان ورزش کشور بویژه وزارت مربوطه باید نگاهی عادلانه و بدور از هرگونه نگاه یکجانبه به بخش های دیگر ورزشی گام در تقسیم عادلانه اعتبارات ورزشی بردارند. اما بنظر می رسد در گذشته توجه به ورزش باشگاهی مانع از پرداختن به تامین فضاهای ورزشی در مناطق مختلف کشور بویژه در مناطق محروم شده است. در موارد زیادی نیز ورزش باشگاهی را که برای خود درآمد داشته و قادر به تامین مالی خویش است بخش مهمی از اعتبارات ورزشی را بلعیده و دیگر توانی برای رسیدگی به حتی سایر ورزش ها نظیر کشتی ، شطرنج ، شنا ، دو و غیره نمانده است.
اخیرا با اعلام اینکه هنوز زیرساخت های ورزشگاه یادگار امام ره در تبریز برای حضور بخشی از علاقمندان به ورزش در آن تامین نشده است، باردیگر این سئوال مهم مطرح شده است که اعتبارات و تسهیلات این بخش چرا قادر به انجام یا تامین حتی محدود ترین امکانات اولیه برای ورزشگاه اصلی شهر نیست؟
بنابراین همزمان با صدور مجوز برای حضور نیمی از تماشاگران در استادیوم ها و تشویق تیم های محبوب خود در سراسر کشور ، چند نکته اساسی در این خصوص ضروری است تا اگرچه به عنوان مسائلی آشکار و بارها گفته شده ولی بازهم یادآوری شده باشد تا بلکه راه علاجی برای آن یافته شود. نخست این مهم که ورزش باشگاهی در ایران از همان دهه چهل شمسی و در تقلیدی ناشیانه از نسخه اروپایی آن شکل گرفته و نیازمند دگرگونی اساسی در این رابطه و واقعی شدن این بخش از ورزش مطابق نیاز و خواست مناطق کشور است. به این صورت که وقتی عنوان باشگاه خصوصی به یک کلوپ ورزشی داده می شود، بودجه دولتی و آنهم در سطحی کلان در اصل اقدامی خلاف قانون و نشان از بی عدالتی آشکار در حق سایر باشگاه ها یا کلوپ های ورزشی است. این رسم دیرینه و غلط در ایران بنا نهاده شده و گویا تمام شدنی نیز نیست. سرازیر شدن بودجه و اعتبارات بنام ورزش به دو باشگاه ساکن پایتخت و محروم ماندن بقیه باشگاه های استانی نه با عدالت در مفهوم عام کلمه سازگاری دارد و نه امری پذیرفته از دیدگاه اجتماعی و عمومی است.
از طرفی مشاهدات عینی از رفتار دور از شان برخی ورزشکاران و … در سطح جامعه و حتی در داخل زمین بازی به نحوی بوده است که موجب خشونت گردیده و نگاه عمومی به ورزش باشگاهی در ایران را خدشه دار کرده است. همچنین رفتارهای دوگانه انضباطی در این بخش نیز همواره مساله آفرین بوده و بنظر می رسد یک کمیته بی طرف برای نظارت بر قضاوت های انضباطی در فوتبال و یا سایر ورزش ها نیز باید تشکیل شده و قبل از اعلام عمومی بر برخی داوری های یکجانبه نظارت داشته باشد.
در شرایط کنونی
علاقمندان به ورزش به صورت بی طرفانه این پرسش را دارند که آیا ورزش ما و بویژه در ورزش فوتبال ما باشگاه های مربوطه نباید برای ورزشکار خود بدیهیات اولیه و رفتارهای جامعه پسند را بازگو و از او بخواهد تا در سطح جامعه و انظار عمومی رفتارهای دور از شان نداشته باشد.
آنچه به عنوان یک راهکار بازدارنده به ذهن می رسد این است که چرا در قرارداد میلیاردی بازیکنان فوتبال به عنوان یک پیش شرط ذکر نمی کنیم که دستگیری توسط پلیس به هر دلیل اخلاقی جریمه ای بین ۲۰ تا۳۰ درصد کل قرارداد را دارد؟ اگر چنین باشد و در قراردادها قید شود، کدام بازیکن به خودش اجازه می دهد مثلا در پارتی شبانه حضور پیدا کند؟
باید بیاد داشته باشیم که بی اخلاقی در هر شکل آن قابل کنترل است کما اینکه در اغلب کشورهای دیگر تا سطح قابل توجهی قادر به کنترل آن شده اند.
دو سال پیش بود که یک روزنامه سراسری در ستون ورزشی خود
در یادداشتی نگاهی گذرا به کمبودهای ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی انداخته و ضمن آن تاکید کرده است که مؤید این واقعیت تلخ یعنی وجود کمبود ها ناشی از نبود نگاه برابر به ورزش در کشور است: نگاه مسئولان به ورزش نگاهی گزینشی و صرفاً جهت دیده شدن و شعار سر دادن است.
در ادامه یادداشت سوم آذر ۱۴۰۰ روزنامه جوان به قلم فریدون حسن میخوانیم : اخیرا رئیس مجلس از توجه خاص به امر ورزش سخن گفت و تأکید کرد که «اختصاص بودجه مناسب و خوب برای ورزش از اهداف مجلس است.» اینکه ورزش در اولویت نگاه مسئولان بلندپایه کشور باشد را باید به فال نیک گرفت. این مسئله را هم که مسئولان ورزش از هر فرصتی برای نشان دادن علاقه خود به ورزش و توسعه آن استفاده میکنند را باید با دید مثبت نگاه کرد، اما در این میان چند نکته قابل تأمل وجود دارد.
اول اینکه مسئولانی که چنین سخنانی را در حمایت از ورزش و توجه به آن ایراد میکنند حواسشان باشد که این حرفها و قولها و وعده و وعیدها صرفاً منحصر به همان مراسمی که در آن صحبت کردهاند، نباشد و جنبه عملی هم پیدا کند. بدیهی است، ورزش و ورزشکاران تا دلتان بخواهد از این دست حرفها زیاد شنیدهاند و با مسئولان ریز و درشت هم عکسهای یادگاری زیادی دارند، ولی تاکنون کمتر دیده شده که این حرفها عملی شود.
اما نکته مهمتر اینکه آقایان مسئولی که وعده ووعید رسیدگی و هزینهکرد برای ورزش را میدهند به هوش باشند که این هزینهکردها درست و به موقع انجام شود و به دست ورزشکاران حقیقی و افتخارآفرین برسد. از زبان دولتمردان مختلف زیاد شنیده میشود که هزینه در ورزش سرمایهگذاری است و نباید در آن خست به خرج داد ولی دیده میشود هم در مجلس و هم دولت بعد از اختصاص این بودجهها دیگر کاری به نحوه توزیع آنها ندارند یا اینکه بدتر از این عدم توجه نگاهشان به ورزش صرفاً معطوف یک رشته خاص است.
همین حالا اگر خوب دقت کنید متوجه میشوید که فوتبال بهرغم تمام شعارها و وعدههای پوچ مسئولانش چگونه از هر طریق ممکن پول میگیرد و متوسل به دولت و مجلس و بخش خصوصی میشود و در نهایت هم کار خاصی از پیش نمیبرد، در عوض رشتههای المپیکی، مدالآور و ورزشکاران آنها شاید در مجموع به اندازه فوتبال پول دریافت کنند. نگاهی گذرا به دردها و کمبودهای ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی مؤید این واقعیت تلخ است که نگاه مسئولان به ورزش نگاهی گزینشی و صرفاً جهت دیده شدن و شعار سر دادن است.
به عنوان نمونه میتوان گفت که فوتبال برای انجام سه بازی، ۵۵ میلیارد تومان پول گرفته، در حالی که کل هزینهکرد رشتههای المپیکی برای آمادهسازی و شرکت در مسابقات کسب سهمیه و حضور کاروان در المپیک ۱۱۱ میلیارد تومان بوده و این همان نکتهای است که آقایان مسئول باید مراقب آن باشند که پول و هزینهای که صرف ورزش کشور میشود، به درستی و در جای مناسب خود خرج شود. البته شاید عنوان شود که این مسئولان، پول و امکانات را فراهم میکنند، اما نحوه توزیع این امکانات و پول با خود ورزشیهاست، ولی حتی این مسئله هم راهحل دارد و میتوان آن را مدیریت کرد اگر اهرمهایی به نام نظارت و رسیدگی وجود داشته باشد و تمام هزینهکردها را به درستی رصد کند تا حق به حقدار برسد، پول بیتالمال بیهوده سر از جایی درنیاورد که جز بدهی و شکست عایدی دیگری برای ورزش کشور نداشته است.
البته همانطور که عنوان شد بخش اعظم این مسائل به نوع نگاه مسئولان به ورزش هم برمیگردد، اینکه جو زده نباشند و ورزش را به معنای عام کلمه آن بنگرند، نه چند رشته خاص و پرسروصدا که بیشتر در آن دیده میشوند. در نهایت اینکه ورزش کشور از این دست شعارزدگیها و حرفهای قشنگ خسته شده و باید در عمل ببیند که همانطور که میگویند به ورزش اهمیت میدهند.
باید تاکید شود که البته این سخنان نیز بارها از تریبون های مختلف ارائه شده و در سطح رسانه ای نیز تذکر داده شده ولی باید به مسئولان بویژه نمایندگان مجلس گوشزد شد که منظور از ورزش در کشور ورزش پایه یا ورزش های عمومی از تهران تا دورترین روستای کشور است. نگاه برابر این است که فقط چند ورزش یا باشگاه تهرانی دیده نشوند بلکه نیاز ورزش های پایه و اصلی در بودجه بندی ها لحاظ شود.
باید بتوانیم ابتدا از طریق آموزش در سطوح پایه و بعد از آن با تغییراتی در قوانین مربوط به بودجه و قراردادها برای همیشه برابر هیجانات منجر به خشونت در ورزشگاه ها و غیره که امروزه گریبانگیر ورزش و فوتبال است گرفته شود. به عبارتی در آستانه ورود نیم دیگر تماشاگران به استادیوم ها باید به این مهم و معضل تدبیری اندیشیده شود تا هیچ هواداری جرات توهین و عتاب به تیم مقابل را نداشته باشد.
به عنوان سخن پایانی باید به این نکته مهم توجه کنیم که سرچشمه خشونت ها و بی اخلاقی ها خواسته یا ناخواسته شاید منشا تبعیض و نگاه های خودی و غیرخودی در ورزش نشات گرفته باشد.
مخلص کلام اینکه، بودجه یا اعتبارات عمومی باید به صورت برابر بین همه استان ها و همه ورزشکاران صرف نظر از تعلق آنان به کدام باشگاه یا نوع ورزشی که انجام می دهند تخصیص یابد و در غیر اینصورت عین بی عدالتی بوده و این غیرانسانی و دور از شان و مغایر با سخنان و شعارهای داده شده است.
- نویسنده : امین محمودزاده
- منبع خبر : صائب تبریز
Sunday, 12 May , 2024